مادرانه

در  ستاره بارانِ میلادت میان احساس من تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ از  دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق جشن میلادت را  به پرواز می روم دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها آسمانی که نه  برای من نه برای تو که تنها برای “ما” آبیست .   پی نوشت:  باتشکراز نسیم عزیزم و جناب آقای ادریسی عزیز  این دفعه بیشتر از دفعه قبل صبر و حوصله و تحمل داشتن و باعث شدن لحظات به یادموندنی رو ثبت کنیم خیلی سپاسگذارم.   ...

  مانلی خانوم امروز کلی مامانو گول مالی کرد سیبزمینی هاشو یواشکی شوت میکرد پایین منم فکرکردم دخترم اشتهاش باز شده با ذوق براش تند تند میاوردم ییهو شک کردم دید بعلللله رو زمین قبرستانی از سیبزمنی های سرخ شده بوجود اومده وقتی هم بهش گفتم مانلییییییی (باصدای بلند) سریع خودشو به موش مردگی زد این هم اثار جرم  منم که حساــــــــــــــــــس گفتم خوب کردی دخترباهوشم     ...

  بالاخره تولد پرنسس برگزار شد. با همه ی سختی ها و خستگی هاش و با برنامه ریزی  تمام خریدها رو ذره ذره انجام داده بودم و کارهام روی هم انباشته نشد خدا رو شکر. مانلی به بهترین شکل ممکن توی تولدش همراهی کردو حسابی حال کرد. کلی بادکنک بازی کردو....تنها قسمت  سختش این بود که دقیقا موقع برش کیک بهونه گیری کرد و من نفهمیدم چه جوری عکس  انداختیم وشمع رو فوت کردیم خترم بدخواب شده بود و گریه می کرد و چون خونه شلوغ بود خوابش نمی برد. بالاخره با کلی زحمت خوابش برد اما اینقدررررر مهمونهای گرامی جیغ و هورا کشیدن بعداز نیم ساعت بیدارشد به همین دلیل باعث شد عکسی نداشته باشم!!! شوهر گرامی و عزیز هم ظ...

  ...

    باسلام خدمت همه دوستای خوبم که توی این مدت خیلی به من لطف داشتم ومدام بهم تذکر دادن که چرا عکس نمیزارم من عذرخواهی میکنم مهمترین دلیلم نزدیک شدن به اولین سالگرد تولد دخترم هستش دارم تمام تلاشمو میکنم که همه چی اکی باشه و یکروز بیادمادندنی رو ثبت کنم با توجه به اینکه دست تنهام و فقط خدا بهم کمک میکنه (منظورم از مساعدتهای بیدریغ همسرم)  توی این روزا مانلی خانومم خیلی شیطون شدن وتقریبا همه وقت منو به خودش اختصاص میده اون تایم یهم که خابه من نقش کزت رو در منزل ایفامیکنم  ولی با تمام این درگیریها شیرین کاریهای مانلی بانو همه خستگی منو از تنم بیرون میکنه  د رجواب یکی از مامانای مهربون که پرسیده بودن در مورد اپلود...